ﻫﺎﻥ ﺍﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥ !
- ۰ نظر
- ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۴۷
- ۳۲۴ نمایش
شخصى بنام حبیب بن عمر گوید: به عیادت حضرت امیر علیه السّلام در همان بیمارى که از دنیا رفت رفتم ، نگاهى به جراحت (سر) حضرت انداختم و گفتم :
... یا امیرالمومنین این زخم شما چیز (مهمى ) نیست ، و بر شما خوفى نیست ، حضرت فرمود: اى حبیب به خدا قسم من همین ساعت از میان شما مى روم .
ام کلثوم دختر حضرت با شنیدن این جمله گریان شد، حضرت فرمود: دخترم چرا گریه مى کنى ؟ جواب داد: بابا شما فرمودى همین ساعت از من جدا مى شوى ، حضرت فرمود: دخترم گریه نکن ، به خدا قسم اگر آنچه پدرت مى بیند، ببینى گریه نمى کنى !
حبیب گفت : عرض کردم یا امیرالمؤمنین شما چه مى بینى ؟ حضرت فرمود: ملائکه آسمانى و پیامبران را مى بینم که کنار یکدیگر ایستاده همگى منتظرند مرا در آغوش بگیرند و اینک این برادرم محمد صلى الله علیه و آله است که نزد من نشسته و مى فرماید: (یا على ) بیا که آنچه در مقابل تو است از حالتى که تو در آنى بهتر است .
راوى گوید: از منزل خارج شدم تا آنکه حضرت از دنیا رفت .
فردا صبح امام مجتبى علیه السّلام بر منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: اى مردم شب گذشته قرآن نازل شد (شب بیست و سوم رمضان ) و در این شب عیسى بن مریم به آسمان برده شد و در همین شب یوشع بن نون کشته شد و در این شب امیرالمؤمنین علیه السّلام از دنیا رفت .
به خدا قسم هیچ یک از اوصیاء (پیامبران گذشته ) و نه کسانى که بعد از او مى آیند (از امام علیه السّلام ) بر او در وارد شدن به بهشت سبقت نگیرند.
هر گاه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله او را به جنگ مى فرستاد، جبرئیل در طرف راست او و میکائیل در طرف چپ او یارى را مى دادند.
آنگاه حضرت فرمود: او از مال دنیا طلا و نقره اى (هیچ پولى ) باقى نگذارد، مگر هفتصد درهم که از سهم او زیاد آمده بود و مى خواست براى خانواده اش خدمتکارى بگیرد. (1)
بارالها! معرفت خویش و پیامبر گرامى و خاندان بزرگوار او را نصیب ما بگردان و ما را از دوستان و شیعیان مخلص ایشان قرار بده .
اللّهم احینا حیاة محمد و آل محمد و امتنا ممات محمد و آل محمد و الحمدللّه اولا و آخرا.
"کارلایل" فیلسوف انگلیسی ، هر گاه به نام علی (علیه السلام) می رسید بزرگی علی چنان او را به وجد می آورد و نیروی عظمت آن حضرت چنان تحریکش میکرد که از بحث علمی بیرون میشد و بی اختیار شروع به مدیحه سرایی او میکرد ، او درباره علی چنین میگوید:
"ما نمیتوانیم علی را دوست نداشته باشیم و به وی عشق نورزیم زیرا هر چه خوبی هست که ما آن را دوست داریم همه در علی جمع است. او جوانمرد شریف و بزرگواری بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دلیری بود، از بشر شجاعتر، اما شجاعتش آمیخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.
پیش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظر خواستند ، فرمود: اگر زنده ماندم خود میدانم چه کنم و اگر درگذشتم اختیار با شماست، اگر میخواهید او را قصاص کنید یک ضربه بیشتر به او نزنید و اگر عفو کنید به تقوا نزدیکتر است."
در شبهاى احیاء ماه رمضان امسال و در مراسم گوناگون دعا و تضرع، جوانانى از قشرهاى مختلف و با ظواهر گوناگون شرکت کرده بودند؛ که اگر یک انسان سطحى و ظاهربین، آن جوان را با آن لباس مشاهده کند، خیال مىکند او اصلاً خدا را نمىشناسد؛ نه، اینطور نیست.
جوانهاى ما دل در گروِ حقیقت دارند؛ دلهایشان نرم و نورانى است.
رهبر معظم انقلاب
با گروهی در مسجد رسول خدا نشسته بودیم که سخن از بدر و بیعت رضوان به میان آمد.
ابودرداء گفت:« آیا می خواهید کسی را نام ببرم که ثروتش از همگان کمتر، ولی تقوا و تلاشش در عبادت خدا بیش از همه است؟ »
گفتند:«آری. بگو.»
گفت:« امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب »