بدون تردید حضرت امام که مؤیَّد به تأییدهاى الهى بود و نیابت عظماى
حضرت بقیة اللّه الاعظم ـ رُوحى لِتُرابِ مَقْدَمِهِ الفِدا ـ را عهده دار
بود بهتر مى دانست که اساس کار چیست. او مى دانست که هیچ چیزى به قدر
«ولایت» مورد عنایت پروردگار متعال نیست; «وَلَمْ یُنادِ بِشَىء کَما
نُودِىَ بِالْوِلایَةِ». و نیز مى دانست که «عبادت» بدون «ولایت» مقبول
درگاه حضرت احدیّت نخواهد بود به گفته شاعر:
نماز بىولاى او نماز بىوضو بوَد***به دشمن على بگو نماز خود قضا کند
علاّمه امینى(قدس سره) در الغدیر مى نویسد:
در بیانى از امام باقر(علیه السلام) آمده است:
لو
انّ رجلا قام لیله و صام نهاره و تصدّق بجمیع ماله و حجّ جمیع دهره و لم
یعرف ولایة ولى اللّه فیو و یکون جمیع اعماله بدلالته الیه، ما کان له على
اللّه حقّ فى ثوابه و لاکان من اهل الایمان ; اگر کسى شب را در نماز و روز
را روزه دار باشد، همه اموال خود را انفاق کند و همه ساله، حجّ به جاى
آورد، ولى ولایت ولىّ اللّه را نشناسد (از او پیروى نکند) و همه اعمال خود
را مطابق راهنمایى او انجام ندهد، او را در پیشگاه خدا ثوابى نیست و در
شمار مؤمنان نخواهد بود.
آرى، عبادت باید با هدایت و امامت حجّت
الهى انجام گیرد. بر این اساس، در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و
امامان(علیهما السلام)، ایشان هدایت گر امّت بوده اند و در دوران غیبت، هر
کس یا باید در دین شناسى، متخصّص باشد و یا باید در فروع و احکام فردى از
مجتهد جامع الشرایط تقلید کند. فلسفه وجودى رساله هاى عملیّه نیز جز این
نیست.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در ضمن رهنمود معروف به
«حدیث ثقلین» اهمّیّت و جاودانگى ولایت را به همگان خاطر نشان ساخته اند.
مهم ترین نکته هاى مربوط به «ثقلین» را در مباحث زیر پى مى گیریم.